عاشقانه

قصه داره تموم میشه ، مثل تموم قصه ها فقط واسم دعا کنین ، اول خدا بعدم شما

عاشقانه

قصه داره تموم میشه ، مثل تموم قصه ها فقط واسم دعا کنین ، اول خدا بعدم شما

عشق ؟

عشق یعنی انتظارو انتظار عشق یعنی هر چه بینی عکس یار

عشق یعنی دیده بر در دوختن عشق یعنی در فراقش سوختن

عشق یعنی لحظه های التهاب عشق یعنی لحظه های ناب ناب

عشق یعنی سوزنی اه شبان عشق یعنی معنی رنگین کمان

عشق یعنی شاعری دلسوخته عشق یعنی اتشی افروخته

زندگــی چـیـسـت؟



زندگی آفتابی ست که می کند طلوع
زندگی راهی ست که میشود شروع
زندگی بادی ست که می کند عبور
زندگی کوهی ست که می کند غرور
زندگی رودی ست که می کند خروش
زندگی بلبلی ست که می کند سکوت
زندگی نم نم باران خوشی ست
زندگی سیل عظیم ناخوشی ست
زندگی شکوفه های نو بهار
زندگی مسافره یا تک سوار
زندگی با خودش سایه ی امیدُ داره
اما اَفسوس با خودش نا امیدیُ میاره
زندگی ترانه های بی اساس
زندگی عطر خوش سبزه و یاس
زندگی شروع یک راه غریب
زندگی سفر به یک راه عجیب
زندگی لحظه ی با تو بودنه
زندگی همیشه با تو موندنه
زندگی همیشه با ترس و هراس
زندگی همیشه جون سپردن و شکستنه
زندگی راز بزرگ خلقته
زندگی شعار بی تو بودنه
زندگی قلب یه دنیای بزرگ
زندگی برای من گسسته

زندگی هر چه دارد مال تو آری مال تو گر چه آشنایی و غریبی

ولی من به تنهایی و غم و غصه خودم دلخوشم فقط این مال منه از همه با وفاتره
زندگی مال تو..............................

گریه



زندگی به من آموخت که چگونه اشک بریزم
اما اشک به من نیاموخت که چگونه زندگی کن


فقط تو


چه آرزوی محالی است زیستن با تو
مرا همین بگذار یک سخن با تو:
به من بگو که مرا از دهان شیر بگیر!
به من بگو که برو در دهان شیر بمیر!
بگو برو جگر کوه قاف را بشکاف!
ستاره ها را از آسمان بیار به زیر!
ترا به هر چه گویی به دوستی سوگند
هرآنچه خواهی از من بخواه صبرمخواه.
که صبر راه درازی به مرگ پیوسته ست!
تو آرزوی بلندی و دست من کوتاه
تو دور دست امیدی و پای من خسته ست
همه وجود تو مهر است و جان من محروم
چراغ چشم تو سبز ست و راه من بسته است

میدانم که هست

دربیکران زندگی دوچیز افسـونـــم کــرد
آبــــــــــی آســمان وخدا
آبی آسمان را میبینم و میدانم که نیست
خدارا نمی بینم و میدانم که هست

تویی تموم خوبیها

چون غروب خیلی قشنگه

تو خود خود غروبی

چی بگم قحطی واژه ست

هر چی هستی خیلی خوبی

ببین

بیا سوار غصه رو رواسب خستگی ببین


ببین شدم یه خاطره فقط همین فقط همین

ببین بهار عشقمون پر از گلهای پرپره

غم، جفت مهربونتو به باغ گریه می بره

من

شعر من قصه ی تنهایی هاست
سخن کهنه ی بی مهری هاست

شعر من قصه ی غصه ی من است

راز سر به مهر این دل من است

شعر من سرور هر شب من است

التیا م زخم کهنه ی من است

مرگم

آن روزها که اوای چکاوک ها همسایه ما بود ، گنجشک ها هم نشین صحبتمان

کبو تران پذیرای محبت مان ، غریبه ها اشنای غربی یمان ........

زمان گذشت ،روز شب شد وشب پایان زندگی

پاییز فرا رسید وقا صد ک تک پیام اور مرگ بود

قلب

از مرگ سخن مگویم
از ان لحظه ای که بر بال فرشته ی مرگ به درگاه معبود ابدی خواهم شتافت
اغاز کسی باش که پایان تو باشد
زندگی نکن برای مردن بمیر برای زندگی کردن و این و بدون که تو این دنیا فقط یک قلب که بخاطر
تو تو سینه می تپه او نم قلب خود تو

بازنده

یرم بازهم بیایی و از عاشقی بخونی
گیرم تادنیا دنیاست بخوای پیشم بمونی
روز غمم نبودی خوشیت با دیگرون بود
منو به کی فروختی اون ازما بهترون بود
میای بیا ولی حیف ، حیف دیگه خیلی دیره
حالا که خاطراتت یکی یکی میمیره
کی گفته بودکه تنهام وقتی تورو ندارم
بازهم میگم بدونی منم خدایی دارم
برگشتی اما انگارتو باختی توی بازی
غرورتم شکستن بی چیت داری مینازی ؟

بشنو از دل چون حکایت میکند ...



نشنو از نی ، نی حصیر بی نواست
بشنو از دل دل سرای کبریاست

نی چو سوزد تل خاکستر شود
دل چو سوزد خانه دلبر شود





.

عاشق

یکـی
از غــم میـگه
و اون یکـی از خستگیاش
یکی از جدایـی و اون یکی دلــبستــگیــــاش
یکی دلگـرفته و اون یکـی بـغضـه تو گلـــوش یکی مجنون شده
و دیوونه و بی عقل و هوش یکـی بــال و پــر شکسته است، نمی تونه بپره
یکـی از دنیـا سیـره همــش به فکــــر سفــره یکـی چشــم انتظــاره، ولــی یـارش نمـیـــاد
بـه یـادش مـی خوابـه حتی به خوابش نمیـاد کسـی کــه عـاشــق بشــه عاقـبتـش جــدایـیه
مگه عـاشـقی گناهــه؟ جــرم عـاشـقـا چـیـه؟ چـرا دنـیـا بــی وفــاســت نـامـهـــربـــونـــه؟
واســه چــی ایـن همــه دل غــرق بـه خـونه؟

سلطان

گفتم تو شیرین منی؟گفتی تو فرهادی مگر؟------
گفتم خرابت می شوم---گفتی تو ابادی مگر؟------
گفتم اسیرت می شوم----گفتی تو ازادی مگر؟-----
گفتم صدایم می شنوی؟----گفتی تو فریادی مگر؟------
گفتم که من عاشق شدم گفتی تو دلداری مگر؟----
گفتم که رخه من ببین-----گفتی که زیبایی مگر؟--------
گفتم که این شعرم بخوان---گفتی که سلطانی مگر

i love you

Love مخفف این سه کلمه است :
Lake of sorrow
Ocean of tears
Valley of death
End of life