به تو گفتم قبل رفتنت اکه نباشی یک روز
می میرم از پا می افتم
به تو گفتم خودمو می کشم و پر می زنم تو آسمونا
بگو گفتم یا نگفتم بگو گفتم یا نگفتم
به تو گفتم زنده ام با نفس خیال چشمات
چشاتم تنهام گذاشتن
حالا من موندم و اشک و بغض و آه و عکس پاره ی تو و من
بگو گفتم یا نگفتم بگو گفتم یا نگفتم
مگه بهت نگفته بودم بی روزگار من تیره و تاره
حالا یادگار من بعد سفر کردن تو طناب داره
دیگه جون نداره دستام آخر قصه رسیده
عطر تو مثل نفس بود واسه این نفس بریده