می شود عاشق بود، می شود صادق بود
مثل یک فصل بهار،مثل یک عابر ناب
به نگای دل خوش بود
می شود در گذر فاصله ها یه کمی منصف بود
با ید امروز به خود خوب شویم
باید امروز به خود برگردیم
به سفر محتاجیم می شود زاءر شد
باید از راه گذشت یک ترنم باقی است
این صدا را بشنو این صدای ماه است
این صدای خورشید،این خوروش دریاست
این صدای افلاک ،این صدای نفس
در طپش ها بنگر،باید از راه گذشت
به وفا چنگ انداخت،به غذا پا بزنیم
ما خود تقدیریم،ما خود دریایم
ما خود بالایم،پس به بالا برویم
به افقها برسیم،باید امروز به خود درس دهیم
درسی از خوبی لطف، درسی از پاکی مهر
می شود عاشق بود می شود صادق بود