شکستى عهد ترک دوستان کردى ، کجا رفتى ؟ --- جهانى را زغم آتش بجان کردى ، کجا رفتى ؟
بامیدت بهار زندگانى آب و تابى داشت --- بهار زندگانى را خزان کردى کجا، رفتى؟
بگرد شمع رویت عده اى پروانه مى گشتند --- از ایشان چهره خود رانهان کردى ،کجارفتى ؟
چو مرغى در سرکویت دلم را آشیان دادم --- زدى این مرغ را بىآشیان کردى ، کجا رفتى ؟
هواى رفتنت هرگز نبود ، آخر ندانستم --- ز یارانت وداع جاودان کردى ، کجا رفتى ؟
نگفتى هیچ با کس ، کاینچنین میل سفر دارى --- نهانى این سفر را ناگهان کردى ، کجا رفتى ؟
شکایت مى کند دل از تو با فریاد مى گوید --- مرا در زندگانى با امان کردى ، کجا رفتى ؟
صبا گر یافتى دلدار ما را باز پرس از وى --- شکستى عهد ترک دوستان کردى ، کجا رفتى ؟